بیوگرافی

بیوگرافی بازیگران خوانندگان و سرشناسان ایران و جهان

بیوگرافی

بیوگرافی بازیگران خوانندگان و سرشناسان ایران و جهان

سارا خویینی ها



بیوگرافی سارا خویینی ها


سارا خویینی ها دیپلم روانشناسی متولد سال 1353 تهران همسر بازیگر ایرانی یوسف مرادیان. شروع فعالیت در تلویزیون با بازی در فیلم "صبح گاه خونین" در سال ١٣٦٩. شروع فعالیت سینمایی با بازی در فیلم "عشق و مرگ" (محمدرضا اعلامی) در سال ١٣٦٩.


مجموعه آثارسارا خویینی ها:

- گلها و گلوله ها (ناصر مهدی پور، 1370)


- دوستان (علی شاه حاتمی، 1378)


- بالای شهر پایین شهر (اکبر خامین، 1380)


- نقاب (کاظم راست گفتار، 1383)


- اسپاگتی در هشت دقیقه (رامبد جوان، 1384)


- گیس بریده (جمشید حیدری، 1385)

مجموعه های تلویزیونی سارا خویینی ها:

- معصومیت از دست رفته (داود میرباقری، 1381)


- بی صدا (مهدی فخیم زاده، 1386)

نظرات 6 + ارسال نظر
آذین چهارشنبه 11 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 01:18 ب.ظ

شما هم اشتباه کردین! ایشون همسر آقای مرادیان نیستند. همسر خانم خویینی ها اصلاْ بازیگر نیستند. بازرگان هستند!!

ناشناس پنج‌شنبه 3 مرداد‌ماه سال 1392 ساعت 07:15 ب.ظ http://www.sharon.blogfa.com

لطفاً این بیوگرافی رو تصحیح کنید چون من یه چیزی شنیده بودم جایی



با سلام این مطلب را با دقت بخوانید لطفاً بعد نظر دهید :

با درود به شما - تا آنجا که من میدونستم سارا خوئینیها همسر چنگیز وثوقی بود که در چند فیلم از جمله فیلم تلویزیونی صبحگاه خونین (1369) -فیلم سینمائی گلها و گلوله ها (1371) با نام سارا وثوقی بازی کرد و در بیوگرافی سارا خوئینیها خواندم که دو فرزند به نام های غنچه و شایان دارد وبازیگری را از همان سالها آغاز کرده است از طرفی در مجله ای چند سال پیش خواندم که چنگیز وثوقی گفت همسرش در این فیلمها با او همبازی بوده وفرزندی به نام غنچه دارد حالا شما می گوئید که سارا خوئینیها همسر یوسف مرادیان است یا در بعضی وبلاگها دیدم نوشته همسر سابق. در حالیکه همین پارسال ( سال 1386 ) در مجله ای ( مجله کانون خانواده ) خواندم که یوسف مرادیان گفته که تازه ازدواج کرده و نام همسرش مریم امیری است وقبلا هم ازدواج نکرده بود. حالا سئوال من اینست اگر اطلاعی دارید بفرمائید این تناقضات چگونه قابل جمع است؟ آیا سارا خوئینیها همسر سابق چنگیز وثوقی است و جدا شده اند ؟کی جدا شده اند و چند فرزند داشتند؟ و قضیه یوسف مرادیان و همسرش چیست؟ اگر اطلاع دقیقی دارید لطف کنید و به آدرس ایمیل من بفرستید. باتشکر و احترام . آتیلا شهنواز

نظرات

http://www.fmdb.ir/forum/thread2292.html

nooshin پنج‌شنبه 3 مرداد‌ماه سال 1392 ساعت 07:23 ب.ظ

biogeraphie in ro eslah kon to ro khoda hamsaresh bazigar nistesh va talagham gerefte

Nina پنج‌شنبه 3 مرداد‌ماه سال 1392 ساعت 07:29 ب.ظ

in mosahba ro bekhuni mifahmi ke ba in bazigare hich nesbati nadare

آریو کلهر

اشاره : " یوسف مرادیان" در اولین روز از آخرین ماه 1349 در خانواده ای متوسط و اصیل در شهرستان کرمانشاه دیده به جهان گشود ،وی فرزند یکی از خدمتگزاران شهرستان کرمانشاه است .

این بازیگر خوش استیل کرمانشاهی فعالیت حرفه ای خود را در سال 1373 با فیلم سینمایی " لاک پشت " آغاز و تاکنون در بسیاری از آثار سینما و تلویزیون به ایفای نقش پرداخته است .

یوسف مرادیان در جشنواره بیست و چهارم فیلم فجر به خاطر بازی در فیلم سینمایی " شاهزاده ایرانی " کاندیدای سیمرغ بهترین بازیگر نقش اول مرد شد ، هرچند این فیلم هرگز اکران عمومی نشد .

تعدادی از آثار این بازیگر کرمانشاهی به شرح ذیل است :

فیلم سینمایی : لاک پشت ، اصحاب کهف ، دوستان ، غزل ، شبهای تهران ، دعوت به شام ، بوی گل سرخ ، رنجر ، چریکه هورام ، آقای رئیس جمهور ، شاهزاده ایرانی ، رستگاری در 20/8 ( حضور افتخاری ) ، غریبه ...

سریال تلویزیونی : مردان آنجلس ، کلانتر ، بوی خوش زندگی ، کاراگاه علوی 2 ، چهل سرباز ، گلریزان ( پخش نشده ) ، چه کسی به سرهنگ شلیک کرد ؟ ...

تله فیلم : مدیر مدرسه ، باور ، ضربه پنهان ، فرجام ، و خدا زن را آفرید ، دوشنبه عزیز ، زمزمه ...

یوسف مرادیان امسال با فیلم "غریبه" ساخته "حمید بهمنی " در کنار " جمشید هاشم پور ، بهنوش طباطبایی ، فخرالدین صدیق شریف ... " در جشنواره فیلم فجر حضور دارد ، در یک غروب سرد زمستانی با وی گپی دوستانه داشتیم که در پی می آید

نقدحال : ورود به دنیای حرفه ای سینما و تلویزیون همیشه مشکل به نظر می رسد ، با توجه به سانترالیزمی که در کشور ما وجود دارد ، ورود برای هنرجویان سکن شهرستان به مراتب سخت تر است ، این امر برای شما چگونه اتفاق افتاد ؟

مرادیان : نخست خدمت تمامی همشهریان عزیزم و خوانندگان نشریه عرض ادب دارم ، بایستی کمی به عقب برگردم ، من از همان کودکی اگر کسی می پرسید می خواهید چکاره شوید ؟ می گفتم خلبان هواپیمای جنگی یا هنرپیشه ، بنا بر همین علاقه دردوران دانش آموزی جذب تئاتر مدارس شدم ، بعد از بازی در گروه تئاتر دبیرستان ( توحید – محله بازرگانی کرمانشاه ) از سوی زنده یاد " صحبت الله خدایاری " جهت همکاری در تلویزیون کرمانشاه دعوت به کار شدم ، با توجه به این که برادر بزرگم در رشته رزمی ورزش می کرد و من هم به پیروی از ایشان در رشته های کونگ فو ، بوکس ، بسکتبال و تنیس ورزش می کردم ، سال 1369 آقای خدایاری در فیلم " تکیه بر باد " نقش یک بوکسور را به من دادند ، پس از این فیلم در پروژه " پیروزی " ساخته آقای "غلامحسین لطفی " نیز بازی کردم ، جا دارد از همینجا به روان پاک آقای خدایاری درود بفرستم و برای آقای لطفی نیز سربلندی و سلامتی آرزومندم که اولین آموزگاران من در رشته بازیگری بودند.

نقدحال : یعنی شما بدون هیچگونه آموزشی و تنها بنا بر فیزیک بدنی تان بازیگری را شروع کردید ؟

مرادیان : وقتی می گویم آقایان خدایاری و لطفی اولین اساتید من بودند بدین خاطر است که آقای خدایاری جدا از اخلاق بسیار شایسته و انسانی شان سر صحنه بازیگر را طوری هدایت می کردند انگار در یک هنرستان هنر در حال یادگیری عملی هنر بازیگری هستید .

نقدحال : چگونه سر از تهران درآوردید ؟

مرادیان : پدرم که مدیون زحمات و مهرش هستم ، رئیس صنف کبابی ها و سایر صنوف زیر مجموعه مرتبط بودند ، روزی در یکی از همایش های مسئولین کرمانشاه که شرکت داشتند ، من نیز به همراه ایشان در همایش شرکت کردم ، آن زمان سرکار خانم " اختر درخشنده " یکی از نمایندگان مردم کرمانشاه در مجلس بودند ، وقتی پی به علاقه من به بازیگری بردند مرا به برادر زاده شان سرکار خانم " پوران درخشنده " معرفی کردند و من رهسپار تهران شدم ، این اتفاق سال 1372 رخ داد .

نقدحال : قبل از این که به تهران برسید ، تجسم شما از دنیای حرفه ای بازیگری به چه شکلی بود ؟

مرادیان : ببینید من همیشه به دعای خیر پدر و مادر ، امید به خدا و تلاش و کوشش ایمان داشتم ، خب حالا که بستری برایم فراهم شده بود و هرکسی بایستی از جایی شروع کند، من هم با ایمان به سه پارامتری که خدمتتان عرض کردم بدون هراس و با ایمان و امید و نیروی جوانی عازم تهران شدم.

نقدحال : من هم به سه پارامتری که اشاره نمودید ، ایمان دارم ، ولی شما هیچ اطلاعی از روابط حرفه ای و حتی ارتباطات پشت پرده صنعت – هنر سینما نداشتید ؟

مرادیان : من بنیان زندگیم را بر صداقت و راستگویی گذاشته ام ، پس بدون واهمه از این مسائل به دفتر خانم پوران درخشنده رفتم و خودم را معرفی کردم ، خانم درخشنده با محبت فراوان برخورد کردند ولی گفتند در حال ساخت فیلمی هستند که فقط یک کاراکتر مرد دارد و آنهم سنش با من تناسبی ندارد .

نقدحال : در واقع اولین بستر فراهم شده برای شما خود به خود وتو شد ؟

مرادیان : اشتباه نکنید ، دروازه امید برای کسی که عاشق کار و اندیشه و آرمانش است و به آن ایمان قوی دارد، بسته نمی شود ، در اتاق مجاور خانم درخشنده آقای " علی شاه حاتمی " در حال انتخاب بازیگر برای فیلمی بنام " عملیات کبرا " بود ، خانم درخشنده لطف نمودند و مرا به ایشان معرفی کردند ، آقای شاه حاتمی از من تست گرفتند و من پذیرفته شدم و برای نقش لیدر خلبانان انتخاب شدم ، چون قرار بود کل فیلم در اصفهان فیلمبرداری شود ، چند روز مانده به شروع فیلمبرداری نامه ای از هوانیروز اصفهان به تهیه کننده رسید که بابت هزینه سوخت و سایر مسائل جانبی هلی کوپترها بایستی 50 میلیون تومان واریز نماید ، آن موقع با 50 میلیون تومان می شد یک فیلم ساخت ، لذا پروژه متوقف شد .

نقدحال : آیا شما که زیاد تجربه نداشتید و با شور و شوق فراوان مراحل پیش تولید را پشت سر گذاشته بودید، سرخوردگی حاصل نشد ؟

مرادیان : نه ، در واقع بهترین فرصت را پیدا کردم تا در زمینه بازیگری به کسب دانش اندوزی و آموزش بپردازم ، لذا در کلاس های آزاد بازیگری آقای " امین تارخ " ثبت نام کردم و زیر نظر مستقیم ایشان دوره های بازیگری را گذراندم ، بایستی به نکته ای اشاره کنم که شاید برای علاقمندان و هنرجویان همشهریم خالی از لطف و تجربه نباشد ، از آنجا که 90 درصد تولیدات سینمایی و تلویزیونی ما به زبان رسمی ساخته می شود ، بیشترین آموزش من برای صحبت کردن بدون داشتن لهجه شیرین " کُردی " بود این مسئله هم حُسن است و هم ضعف ، حُسن بدین خاطر است که اگر یک بازیگر به زبانهای محلی – قومی تسلط داشته باشد برای وی پوئن مثبت است ولی اگر نتواند به زبان فارسی سلیس و بدون لهجه صحبت کند ضعف محسوب می شود ، چون آن وقت تنها در پروژه های محدود که مختص آن جغرافیای خاص باشد می تواند حضور داشته باشد .

نقدحال : پس از پایان آموزش همچنان منتظر شروع فعالیت بودید ؟

مرادیان : منتظر نه ، تلاش ، کوشش و امید به خدا ، آقای شاه حاتمی فیلم "لاک پشت" را ساختند و من در کنار بزرگانی همچون "جمشید هاشم پور ، محمود پاک نیت و کتایون ریاحی" به ایفای نقش پرداختم ، پس از آن هم در سریال " مردان آنجلس " به ایفای نقش پرداختم که یک نسخه سینمایی هم از آن بنام " اصحاب کهف " اکران شد و بلافاصله پس از آن در فیلم سینمایی " دوستان " با " مهناز افشار " همبازی شدم .

نقدحال : یادم می آید با اکران و نمایش فیلمها هرکسی دیدگاهی راجع به بازیگر نوظهور آن سالها داشتند ، عده ای یوسف مرادیان را "محمد علی فردین" جدید و عده ای نیز جانشینی مناسب برای " ابوالفضل پورعرب " و با بازی شما در فیلم " رنجر " می گفتند " جمشید هاشم پور" دیگری متولد شده است ، ولی در عمل این اتفاق نیفتاد ؟

مرادیان : بزرگانی شما که نام بردید از هنرمندان و ماندگاران این آب و خاک هستند ولی هر انسانی فرزند زمانه خویشتن است ، موضوع بعدی این بود که فیلم های اکشن آخرین نفس های خود را می کشید و قصه ها بیشتر به سمت رمانس های عاشقانه و کمدی های سطحی پیش می رفت و البته یک اشتباه نه از روی حماقت بلکه از روی صداقت و اعتماد در زندگی ام رخ داد که تاثیر منفی زیادی بر روی فعالیت حرفه ای من گذاشت ، البته این را هم اضافه کنم نگاه من به بازیگری از آن زمان تا حالا تغییری نکرده و چون اعتقاد داشتم باید بهترین باشم به دنبال قصه هایی متفاوت و خاص بودم و بعد تجاری کارهایم را فراموش کردم که این قضیه نیز دخیل بود .

نقدحال :عدم بازی در آثار تجاری یا همان گیشه پسند ، صد درصد تصمیم شخصی بود یا مشاورانی هم داشتید ؟

مرادیان : با توجه به این هم تجربه ام کم بود و هم از لحاظ سنی جوانتر بودم مشاورانی داشتم ، منتها مشکل اینجاست کسی که به تو مشورت می دهد فکر می کند نسخه ای که ایشان می پیچد بهترین و درست ترین است .

نقدحال : آقای مرادیان هر چه به جلوتر می رویم ، احساس می شود برای بزرگان ما جایگزینی وجود ندارد ، آیا دچار کمبود خلاقیت شده ایم یا نگاهها عوض شده است ؟

مرادیان : نگاهها نه تنها در عرصه سینما در سایر صنوف و مشاغل نیزعوض شده است

نقدحال : بستر این تغییر نگاه چه می تواند باشد ؟

مرادیان : سطحی نگری و میل شدید به سوی مادیات ، الان دیگر از آن همه تلاش و کوشش شبانه روزی که بزرگان سینما برای نقش آفرینی و خدمت به فرهنگ و هنر این مرز و بوم می کشیدند خبری نیست ، بلکه به دنبال این هستند که با حضور بیشتر بدون تلاش برای ارائه بهتر نقش پول بیشتری بدست بیاورند ، ماشین مدل بالاتری سوار شوند تا در خیابان یا اماکن عمومی انگشت نما شوند و خیلی حاشیه های دیگر ... انسان های موفق به این حاشیه ها نمی اندیشند ، بلکه برای رسیدن به هدف و آرمان های بزرگ تلاش و کوشش را سر لوحه خویش قرار می دهند و زمانی که به هدف و آن آرمان ها رسیدند ، خواه ناخواه از لحاظ مالی نیز مستغنی خواهند شد .مدیریت فرهنگی کشور نیز هم در این مورد بی تاثیر نیست ، بگذارید مسئله را کمی بازتر کنم ، هر انقلابی با خودش دگرگونی هایی می آورد ، بعد از انقلاب سال 1357 سینما بازتعریف شد و متاسفانه با شروع حمله وحشیانه دشمن متجاوز به کشورمان بسیاری از تعاریف ، اهداف و برنامه ها به نوعی عقیم ماند و دفاع از کیان مملکت سرلوحه قرار گرفت ، اگر واقع بینانه نگاه کنیم سینمای بعد از انقلاب بعد از سال 1370 وارد فاز صنعت – هنر گردید ، در این دو دهه برنامه های زیادی با آزمون و خطا برای مدیریت فرهنگی کشور پیاده شده و نتیجه چیزی شده است که می بینیم ، هر چند تعدادی از آثار سینمای ایران در جشنواره های جهانی درخشیده اند که قابل تقدیرند ولی وضعیت سینمای ما با بسیاری از استانداردهای متداول و مرسوم فاصله زیادی دارد.

نقدحال : حتی در زمان جنگ و با وجود موشک باران و بمباران های رژیم متجاوز عراق مردم به سینماها سر می زدند ، با وجود آرامش و صلح و پیشرفت تکنیکال سینما مردم گویی با سینما قهر کرده اند ، سینماها خالی ، در بعضی شهرستان ها تغییر کاربری داده اند و به تالار عروسی یا پاساژ تبدیل گردیده اند.

مرادیان : گذشته از مسائلی که در پاسخ قبلی عرض کردم ، اوضاع نابسامان اقتصادی است ، هزینه های زندگی بالا رفته و خانواده ایرانی برای مدیریت هزینه های زندگی اش ساده ترین راه را حذف بودجه فرهنگی از سبد خانوارمی داند، مسئله دیگر این است که فیلمهای ساخته شده به جز موارد اندک خاص نیستند ، یعنی حرفی برای گفتن ندارند ، گویی اصلا برای ایران و ایرانی ساخته نشده اند، سینما بایستی آنچنان قدرتی داشته باشد که نبض مردم را دست بگیرد ولی شوربختانه الان این چنین نیست ، هر متخصصی برای پیشبرد کارش نیاز به ابزار دارد ، ابزار سینماگر هم سناریوی خوب ، بازیگر خوب و ستاره ای که مردم به خاطر او مقابل سینما صف بکشند ،هست ، ما الان معادله دو مجهولی شده ایم نه ستاره پرورش می دهیم و نه به متخصص کار می دهیم ، فکر می کنم بایستی معجزه ای رخ دهد تا سینمای ایران از این وضعیت نجات پیدا کند .

نقدحال : یعنی بزرگان ما کمتر کار می کنند و نابلدان بیشتر کار می کنند ؟

مرادیان : بله ، البته بایستی جوانان با دانش و انگیزه نیز در کنار بزرگان فعالیت کنند ، نه این که یکدفعه یک سریال تلویزیونی 50 قسمتی یا یک پروژه عظیم سینمایی را تحویل کسی بدهند که کار خاصی در کارنامه کاری او دیده نمی شود ، هر دلیلی داشته باشد این عمل قابل قبول نیست ، هر کسی برای رسیدن به جایگاه شایسته بایستی در کوران کار و تلاش و سختی آبدیده شود تا کاردان و متخصص از آب در آید نه این که به هر دلیلی کاری که در توان او نیست بدو سپارند . مردم ما بسیار آگاه و با شعورند و خوب می فهمند ، انسان های بزرگ با تلاش و کوشش بزرگ شده اند نه با رانت و رابطه ، حماسه سرای بزرگ فردوسی 30 سال برای سرودن شاهنامه زحمت می کشد و تا قیام قیامت بر تارک فرهنگ و ادب و هنر می درخشد ، همینطور حافظ ، سعدی ...

نقدحال : راه برون رفت از این بحران که دامن سینما را در بر گرفته در چه می بینید ؟

مرادیان : مدیران فرهنگی اجازه دهند متخصصین واقعی وارد گود شوند و سر رشته امور را در دست گیرند و با تمام امیدی که به آینده دارم اگر این امر محقق نشود معلوم نیست به چه نتیجه ای برسیم ، هر چند ایران بزرگ ما سرشار از استعداد و منابع است .

نقدحال : اگر مطلبی مانده ، بفرمایید.

مرادیان : در طول سالهای فعالیتم در سینما روزهای خوب وسخت ، اوقات شیرین و شاد ، تلخ و ناراحت داشته ام ، در کنار هنرمندان و انسانهای خوب و بزرگ کار کرده و آموخته ام ، بعضی اوقات کارهای خوب وبزرگی که استحقاق حضور در آنها را داشته ام به خاطر بدطینتی آدم های کوچکواره ولی خودبزرگ بین آنها را از دست داده ام ، مردم ما هم اینها را خوب می شناسند ، ولی من بزرگ شدم و به این باور رسیدم، دست خدا بالاترین دستهاست ، امید من برای ادامه راه ،همت و پشتکار ، دعای خیر پدر و مادر و همشهریان نازنیم که منت دار لطفشان هستم و دلگرمی ، آسایش و جوشش نیروی دوباره در رگهایم که مدت یکسال است ارمغان عشق ، مهر و وفای همسرم است .

نقدحال : از این که در این گفتگو شرکت کردید ، سپاسگزارم .

مرادیان : من هم از شما ممنونم برای نشریه نقدحال و همشهریانم آرزوی سربلندی و سرافرازی را دارم. .

ا پنج‌شنبه 10 مرداد‌ماه سال 1392 ساعت 02:42 ب.ظ

خوشم میاد ازش .

ناشناس شنبه 19 بهمن‌ماه سال 1392 ساعت 03:23 ب.ظ http://www.medalyn.blogfa.com

نینا خانم اون مصاحبه رو منم خوندم ولی انگار زیاد درست نیستش این مصاحبه ش . اون هیچ وقت از زندگی خصوصیش حرفی نمیزنه مگر در مورد کاراش پس اون مصاحبه هه درست نیستش بعداً فهمیدم کار به چیزای دیگه ش ندارم ها ولی در کل این شخص زیاد مصاحبه انجام نمیده انگاری حالا نمیدونم شاید بعضیاش درست باشن بعضیاش نه به هر حال من تجربه دارم که میگم و شنیدم این مصاحبه ها رو از خودشون در میارن می نویسن ولی درسته همسر سارا خوئینی ها بازیگر نیستش . نوشین خانم کدوم شون طلاق گرفته؟ سارا یا یوسف؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد